برای مشاهده متن کتاب درسی زیست شناسی و آزمایشگاه 1 - فصل 3 روی لینک مقابل کلیک کنید: سازمان بندی سلول ها - زیست شناسی دوم
نکات کلیدی:
تک سلولی ها فقط از یک سلول ساخته شده اند و کارهای زیستی آنها درون همان یک سلول انجام می شود. این سلول می تواند کاملا مستقل بوده یا وابسته سایر سلول ها نیز باشد.
آمیب آب شیرین ، جانداری تک سلولی است که هیچ اتصال زیستی با محیط اطراف ندارد. این جاندار در محیط حرکت کرده و از باکتری ها تغذیه می کند.
در پیکر جانداران پر سولی ، سلول ها با همدیگر دارای اتصال زیستی هستند. این سلول ها به شکل فیزیکی نیز به هم متصل شده اند و علاوه بر آن وابسته ی هم می باشند.
به جاندارانی که پیکر آنها از چندین سلول کم و بیش همانند و متصل به هم ساخته شده است ، کلنی می گویند. این سلول ها باید کاملا وابسته ی هم نبوده ولی به شکل مستقل دارای ارتباطاتی با هم باشند.
ولوکس و اسپیروژیر دو جلبک سبز هستند که کلنی تشکیل می دهند. اسپیروژیر همان جلبک رشته ای سبز رنگی است که در آب های راکد همواره می توان دید.
ولوکس جاندار ساکن آب شیرین است و پیکر آن به شکل یک کرهی توخالی است که از یک لایه ی سلولی متشکل از هزاران سلول تشکیل شده است.
سلو های ولوکس کلروفیل دارند و هر یک دارای دو تاژک هستند. کلنی ولوکس با استفاده از این تاژک ها و با چرخش در محیط حرکت می کند.
در کلنی ولوکس تاژک ها به سمت بیرون از پیکر جاندار قرار دارند.
کلنی ولوکس در هنگام حرکت در آب می چرخد.
در کلنی ولوکس سلول های درشتی در درون کلنی ولوکس ، تقسیم می شوند و از تقسیم آنها کره های جدید سلولی به وجود می آید.
هر کلنی جدید از هزاران سلول بسیار کوچک تشکیل شده است ، این کرهی نوزاد با هم هضم چند سلول مادر از کلنی اصلی خارج و زندگی مستقل خود را آغاز می کند.
این نوع تولید مثل را می توان سادهترین نوع زایش در جانداران پرسلولی دانست.
فرآیندی که در طی آن سلول های جاندار برای انجام وظایف خاصی ، شکل و ساختار مخصوصی پیدا می کنند ، تمایز نام دارد.
تمایز باعث تشکیل بافت های مختلف می شود.
مجموعهی سلول های کنار یکدیگر که هماهنگ با هم وظیفه خاصی را انجام می دهند ، بافت نام دارند.
تغییر شکل و ساختار سلول برای انجام وظیفهی خاص را اختصاصی شدن می نامند. سلول های اختصاصی برخی از خواص عمومی خود را از دست می دهند و خواص جدیدی می یابند.
در مهره داران 4 نوع بافت اصلی وجود دارد 1- بافت پوششی 2- بافت پیوندی 3- بافت ماهیچه ای 4- بافت عصبی
بافت پوششی
بافت پوششی یکی از سادهترین بافت های جانوری است. به این بافت اپی تلیال نیز گفته می شود.
بافت پوششی ، سطح بدن و نیز سطح مجراها و حفره های بدن را می پوشاند .
سلول های پوششی به یکدیگر نزدیک اند و بین آنها فضای بین سلولی اندکی وجود دارد.
در زیر بافت پوششی بخشی به نام غشاء پایه وجود دارد که بافت پوششی را به بخش های زیرین متصل نگه می دارد.
غشای پایه شبکهای از پروتئین های رشته ای و پلی ساکاریدهای چسبناک است.
بافت پوششی را در دو گروه 1- بافت پوششی یک لایه (ساده) 2- بافت پوششی چند لایه (مرکب یا مطبق ) می توان قرار داد.
سلول پوششی می تواند به سه شکل 1- سنگفرشی 2- مکعبی 3- استوانهای باشد . برخی حالت های دیگر نیز وجو دارند که در سطح دانشگاهی بررسی می شوند.
بافت پوششی سنگفرشی ساده را در جدار مویرگها و همچنین در جدار کیسه های هوایی شش ها و حالت مرکب آن را در پوست و جدار مری می توان دید. این بافت برای پوشش نقاطی از بدن که در تماس با مواد خارجی قرار دارند مناسب است. بافت یک لایه نیز در محل هایی که تبادل مواد وجود دارد قرار می گیرد.
بافت پوششی مکعبی ساده را در لوله های نفرون در کلیه ها می توان دید.
بافت پوششی استوانهای ساده را در سطح درونی روده می توان دید. این بافت نیز برای جذب مواد مناسب است.
ساختار هر نوع بافت پوششی با وظیفهی آن بافت متناسب است.
بافت پوششی مری از نوع سنگفرشی چند لایه است و دائما در حال تقسیم است تا سلول های کنده شده را جبران کند.
بافت پوششی سنگفرشی تک لایه برای تبادل مناسب است مثلاً در کیسه های هوایی شش ها یا جدار مویرگ ها .
سطح بعضی از سلول های پوششی موادی نرم ، چسبنده و لزج ترشح می کنند. به این بافت پوششی غشای موکوزی گویند.
غشای موکوزی در لولهی گوارش و لوله های تنفسی مشاهده می شود.
این ماده ی لزج و چسبنده موکوز نام دارد و در لوله های تنفسی ذرات گرد و غبار موجود در هوا را جذب می کند.
بافت پیوندی
بین سلول های بافت پیوندی بر خلاف سلول های بافت پوششی ، فضای بین سلولی فراوان وجود دارد.
این فضای بین سلولی را مادهای زمینهای پر می کند.
ماده ی زمینهای ممکن است مایع ، ژله مانند (نیمه جامد ) و یا جامد باشد.
در مادهی زمینهای ممکن است شبکهای از رشتههای پروتئینی یافت شود.
بافت پیوندی بافتی است که فاصلهی بین سایر بافت ها را پر می کند و آنها را به هم مرتبط می کند.
درانسان 6 نوع بافت پیوندی وجود دارد 1- بافت پیوندی سست 2- بافت پیوندی چربی 3- بافت پیوندی خون 4- بافت پیوندی رشته ای 5- بافت پیوندی غضروف 6- بافت پیوندی استخوان
در بافت پیوندی سست ، سلول ها از هم فاصلهی زیاد دارند و شبکهای از رشته های در هم بافته شدهی بین آنها وجود دارند.
بعضی از این رشته ها ، محکم و طناب مانند از جنس نوعی پروتئین به نام کلاژن هستند.
بافت پیوندی سست در زیر پوست است و آن را به ماهیچه های زیرین متصل می کند.
وظیفهی بافت چربی 1- عایق کردن بدن 2- ذخیرهی انرژی 3- ضربه گیری می باشد.
هر سلول چربی مقداری زیادی ماده ی چربی در خود ذخیره دارد. این چربی همان تری گلیسرید است.
ماده ی زمینهای خون مایع است و پلاسما نام دارد.
پلاسما از آب و نمک و پروتئین های محلول تشکیل شده است. برای مثال پروتئین آلبومین
سلول های خون گلبول های سفید و قرمز و پلاکت ها هستند.
وظیفهی بافت خون ، انتقال مواد و نیز ایمنی بخشی به بدن است.
بافت پیوندی رشتهای ازرشته های به هم فشرده شده ی کش سان ساخته شده است.
زردپی ها که ماهیچه ها را به استخوان متصل می کنند و رباط ها که استخوان ها را به یکدیگر متصل می کنند بافت پیوندی رشته ای تشکیل شدهاند.
غضروف مادهی بین سلولی دارد که دارای قابلیت انعطاف است ( نیمه جامد )
در مادهی بین سلولی غضروف رشته های فراوان کش سان وجود دارد. الاستین نام این پروتئین هاست
غضروف در دو سر استخوان ها در محل مفصل ها و در نوک بینی و لالهی گوش و صفحهی بین دندهای وجود دارد.
استخوان سخت ترین نوع بافت پیوندی است . ( ماده ی زمینهای آن جامد است )
مادهی بین سلولی استخوان شامل رشته های کلاژن و مواد کلسیم دار است.
بافت ماهیچهای
وزن بافت ماهیچه ای از وزن سایر بافت های بدن بیشتر است.
سه نوع بافت ماهیچه ای در بدن مهره داران وجود دارد 1- بافت ماهیچه ای اسکلتی 2- بافت ماهیچه ای قلبی 3- بافت ماهیچهای صاف
زردپی ها ، بافت ماهیچه ای اسکلتی را به استخوان ها متصل می کنند.
بافت ماهیچه ای اسکلتی ارادی و در کنترل آگاهانهی ما می باشد ، بنابراین ماهیچه های ارادی نیز نامیده می شود.
سلول های بافت ماهیچهای اسکلتی رشتهای هستند و در آنجا بخش های تیره و روشن دیده می شود.
پس از تولد این سلول ها ماهیچهای تقسیم نمی شوند ، در نتیجه بزرگتر شدن ماهیچه ها با افزایش حجم سلول ها ی ماهیچه ای صورت می گیرد.
ماهیچه ی قلبی باعث انقباض قلب می شود.
ماهیچه ی قلبی نیز مانند ماهیچه های اسکلتی خط دار است.
سلول های ماهیچه ی قلبی بر خلاف ماهیچه ی اسکلتی ، منشعب هستند.
سلول های ماهیچه ای صاف خط دار نیستند و به همین دلیل نام آنها صاف هستند.
ماهیچههای پیرامون لوله های گوارشی ، مثانه ، مجاری ادراری ، سرخرگ ها و سایر اندام داخلی از نوع صاف هستند.
ماهیچه های صاف تحت کنترل آگاهانه ما نیستند و غیر ارادی هستند.
شکل سلول های ماهیچهی صاف ، دوکی شکل است.
سلول های ماهیچهی صاف به آهستگی منقبض می شوند و انقباض خود را مدت بیشتری نگه می دارند.
بافت عصبی
بافت عصبی شبکه ای ارتباطی درون بدن تشکیل می دهد و پیام های عصبی را تولید و از بخشی به بخشی دیگر هدایت می کند.
سلول های بافت عصبی نورون نام دارند و کاملاً تخصص یافتهاند.
هر نورون دارای 3 قسمت 1- جسم سلولی 2- دندریت 3- آکسون می باشد
جسم سلولی هسته را در خود جای داده است.
رشته هایی که پیام های عصبی را به سوی جسم سلولی نورون هدایت می کنند دندریت نام دارند.
رشته هایی که پیام های عصبی را از جسم سلولی به سمت انتهای خود هدایت می کنند آکسون نام دارد.
درون بافت عصبی نوعی دیگر از سلول های غیر عصبی به نام نوروگلیا یا سلول های پشتیبان یا سلول های گلیال وجود دارند.
سلول های پشتیبان به تغذیه نورون ها کمک می کنند و بعضی دیگر پیرامون آکسون ها و دندریت ها می پیچند و آنها را عایق بندی می کنند.
سازمان بندی سلول های گیاهی
در برش های ساقه و ریشهی گیاهان علفی سه بخش دیده می شود 1- روپوست 2- پوست 3- استوانهی مرکزی
سلول های روپوست پوشانندهی سطح هستند و نقش حفاظتی دارند.
آوند های گیاه که وظیفهی هدایت مواد مختلف را بر عهده دارند در استوانهی مرکزی قرار دارند.
در استوانهی مرکزی علاوه بر آوندها ، بافتی به نام مغز وجود دارد.
بافتی که بین روپوست و استوانهی مرکزی را پر می کند ، پوست نام دارد.
رشد گیاهان
در گیاهان تقسیم سلولی فقط در چند منطقهی خاص به نام مناطق مریستمی صورت می گیرد.
مهمترین مناطق مریستمی در گیاهان جوان و علفی ، مریستم های رأسی هستند.
مریستم های رأسی در نوک ساقه و شاخه های جانبی و نیز در نزدیکی نوک ریشه قرار دارند.
ساقهی گیاهان علفی و جوان 3 نوع بافت اصلی دارد 1- بافت روپوست (اپیدرم ) 2- بافت زمینهای 3- بافت هادی
روپوست علاوه بر ساقه ، بخش های دیگر جوان گیاه مانند برگ ، میوه و بخش های گل را می پوشاند.
سلول های روپوستی مادهی کوتینی به نام پوستک (کوتیکول) ترشح می کنند.
کوتین پلی مری از اسید های چرب بلند است.
پوستک از تبخیر آب ، حملهی میکروب ها و اثر سرما به سلول های زیرین خود جلوگیری می کند.
سلول های نگهبان روزنه و کرک ها دو نوع از سلول های تمایز یافتهی روپوستی هستند.
سلول های پوست بین روپوست و بافت های آوندی قرار می گیرد.
پوست چند نوع بافت دارد که عبارتند از 1- بافت پارانشیمی 2- بافت کلانشیمی 3- بافت اسکلرانشیمی
سلول های بافت پارانشیمی بزرگ اند ، دیوارهی نازک دارند ، معمولا دیواره دوم ندارند و زنده و فعال هستند.
بافت پارانشیمی در فتوسنتز ، ترشح ، ذخیرهی مواد غذایی و آب دخالت دارند.
بین سلول های پارانشیمی فضای بین سلولی زیادی وجود دارد.
پارانشیم فتوسنتز کننده ، کلرانشیم نام دارد و در بخش های سبز رنگ گیاه دیده می شود.
سلول های جوان پارانشیمی قدرت تقسیم نیز دارند.
سلول های کلانشیمی دیوارهی ضخیمی دارند ، قابلیت رشد خود را حفظ کردهاند ، گاهی کلروپلاست دارند و فتوسنتز می کنند.
سلول های کلانشیمی باعث استحکام و برافراشته ماندن ساقه ها و سایر بخش ها می شوند.
سلول های بافت اسکرانشیمی دیوارهی دومین ضخیمی که در آنها مادهی چوب (لیگنین ) وجود دارد. این سلول ها بعد از مدتی می میرند.
بافت اسکرانشیمی باعث استحکام بخشیدن به گیاه می شوند.
دو نوع سلول اسکرانشیمی در گیاهان یافت میشوند 1- فیبر ها 2- اسکلرئید ها
فیبر ها سلول هایی دراز و کشیدهای هستند که در میان بافت های دیگر قرار می گیرند.
اسکلرئیدها سلول هایی کوتاه اما انشعاب دار هستند و بیشتر در پوشش دانه ها و میوه ها یافت می شوند.
مغز ساقه
مغز بسیاری از ساقه های علفی از بافت پارانشیمی ساخته شده است.
سلول های مغز دارای فضای بین سلولی فراوان هستند.
سلول های مغز معمولاً مواد غذایی ذخیره می کنند.
بخشی از مغز که در میان دسته های آوندی قرار می گیرد ، اشعهی مغزی نام دارد.
بافت هادی
گیاهان در برای جابجایی آب و مواد محلول در آن 2 نوع بافت هادی دارند 1- آوند چوبی 2- آوند آبکشی
سلول های هر دو نوع آوند پشت سر هم قرار می گیرند و لوله های باریکی به وجود می آورند.
آوند های چوبی کار انتقال آب و مواد معدنی (شیرهی خام ) را از ریشه به برگها بر عهده دارند.
دیوارهی سلولی سلول های آوندهای چوبی ضخیم است و این سلول ها بعد از مدتی می میرند و تبدیل به لوله های توخالی می شوند.
آوند های چوبی خود دو نوع هستند 1- تراکئیدها 2- عناصر آوندی
تراکئید ها باریک و دراز هستند و در قسمت انتهایی خود شکل مخروطی پیدا می کنند.
حرکت آب از هر تراکئید به تراکئید مجاور از راه لان ها انجام می گیرد.
گیاهان گلدار عناصر آوندی نیز دارند که گشادتر و کوتاهتر از تراکئید ها هستند و در پایانهی خود دارای منافذ بزرگی هستند.
آوند های آبکشی هدایت شیرهی پرورده ( قند و مواد غذایی دیگر که دربرگها ساخته می شوند) را در سر تا سر گیاه بر عهده دارد.
سلول های آوند آبکشی زنده هستند ولی یا اندامک ندارند و یا اندامک های آنها تغییر یافته است.
لوله های هدایت کننده در آوند آبکشی لوله های غربالی نام دارند.
در لوله های غربالی منافذی در دیوارهی میان سلول های مجاور وجود دارد که سیتوپلاسم این سلول ها را با یکدیگر مرتبط می کنند.
در مجاورت لوله های غربالی سلول های همراه نیز قرار دارند.
سلول های همراه دارای اندامک هستند و درآنها سنتز پروتئین و دیگر واکنش های متابولیسمی مورد نیاز سلول های لولهی غربالی انجام میشوند.